فلسفه هنرهای رزمی
با یک پرسش آغاز میکنم:
هدف نهایی هنرهای رزمی چیست؟
انسان همواره در پی غایت اموری است که آنها را می شناسد و یا انجام می دهد. در حیطه ی هنرهای رزمی نیز برخی هنر جویان این پرسش را مطرح می کنند که هدف از یاد گیری این گونه ورزش ها چیست و یا چرا واژه ی هنر بدان ها اطلاق می شود.
عام ترین پاسخی که می توان به این پرسش داد، یادگیری فنونی برای دفاع از جسم خویش در حملات احتمالی و خطرهاییست که ممکن است در کمین باشند اما این جواب، تنها لایه ی سطحی ماجرا را در بر می گیرد.
اگر اندکی عمیق تر به موضوع نگاه کنیم، می توان پاسخ فوق را برای زمانی مناسب یافت که جوامع از قانون یک دستی برخوردار نبودند و شخص مجبور بود برای دفاع از خود و خانواده اش، دست به دامان آموزه های رزمی شود. ولیکن این امر، در روزگار معاصر چندان مرسوم نیست. از این رو ورزش های رزمی علاوه بر تقویت جسم، آرام آرام به مطرح کردن آموزه های اخلاقی عمیق و کهن پرداخته و تأکید را بر فلسفه ی درونی و مسائل تربیتی گذاشتند. مسائلی که یادگیری آنها برای مردمان جوامع امروزی، کم اهمیت تر از سطوح حرکتی این ورزش ها نیست. به همین جهت واژه ی هنر، واژه ایی شایسته برای توصیف ورزش های رزمی به شمار می آید.
در بیشتر فیلم هایی که در زمینه هنرهای رزمی منتشر می شوند، اینگونه مضامین اخلاقی را میتوان یافت.
بروس لی، شاخص ترین نماینده ی هنرهای رزمی معاصر اعتقاد داشت”
باید قوی بود اما برترین قدرت، تسلط بر خویشتن است”.
جو هیامز نویسنده و خبرنگار آمریکایی، که یکی از شاگردان وی بود و مدت ها زیر نظر بروس لی و دیگر اساتید بزرگ هنرهای رزمی تعلیم می پذیرفت، تجربیات دوران هنر جویی اش را در کتابی با عنوان” ذن در هنر های رزمی” گرد آورده و در مقدمه ی آن به مسئله ی فوق، با ذکر تاریخچه اشاره کرده است. موضوعی که با درک آن، بسیاری از برتری جویی های سطحی رنگ باخته و جای خود را به شناختی عمیق از خود و هستی می سپارد.
تا کنون صدها کتاب در مورد هنرهای رزمی آسیایی نوشته شده است، اما تنها تعداد انگشتشماری به اهمیت ذن در هنرهای رزمی اشاره کردهاند.
نادیده گرفتن ذن مایهی تأسف است؛ زیرا هنرهای رزمی در ظریفترین شکل خود، چیزی بیش از رقابت جسمی بین دو حریف، یعنی وسیلهایی برای تحمیل ارادهی فرد بر حریف یا وارد آوردن ضربهی فیزیکی بر وی است. در واقع، ذن برای استاد واقعی کاراته، کونگ فو، آیکیدو، وینگچون و دیگر هنرهای رزمی، اساساً راهی برای دستیابی به آرامش روحی و روانی، استراحت مغزی و فکری و عمیقترین نوع اعتماد به نفس به شمار میرود.
البته خود من پس از چندین سال فراگیری هنرهای رزمی بر این اصل مهم واقف گشتم. در مراحل اولیهی فراگیری، همانند بیشتر شاگردان، وقت خود را صرف یادگیری و تصحیح مجموعهی فنون و حرکتهای جسمانی نمودم، فقط بعضی اوقات یک سیفو( در زبان چینی به معنی استاد) به وجود دروس دیگری برای رسیدن به درجهی استادی، اشارهی مختصری میکرد.
صد البته، وقتی من در سال ۱۹۵۲ فراگیری کاراته را آغاز کردم، به هیچ وجه قصد فراگیری ذن و یا تمرینهای روحی را نداشتم. در حقیقت چیزی غیر از این نمی توانست در ذهنم وجود داشته باشد. اگر کسی به من این هشدار را داده بود که این راه مرا به کجا هدایت خواهد کرد، شاید افکار مهمل را از ذهنم پاک می کردم، چرا که من ذن را با تصوف و عرفان همراه میدانستم و از این که عملگرا بودم به خودم می بالیدم.
تنها پس از چند سال تمرین پی بردم که اساسیترین و عمیقترین هدف هنرهای رزمی این است که به مثابهی وسیلهی نقلیه، در جهت تعالی روح و رشد عقلانی شخص باشد.
هنرهای رزمی از قرن هجدهم میلادی با تأکید بیشتر بر رشد روحی فرد گسترش یافتند؛ یعنی در زمانی که نیاز شرق به مبارزان ماهر کم شد، هنرهای رزمی از طریق عملی مبارزه تا حد مرگ را به آموزشها و تعالیم روحی که به رشد شخصیتی هر یک از طرفین مبارزه تأکید فراوان داشت، تغییر شکل داد. بنابر این به پیروی از آن هنر جنگیدن به وسیلهی شمشیر، کنجوتسو(روش شمشیر زنی) به کندو تبدیل گشت. به زودی دیگر هنرهای رزمی این پسوند«دو» را به خود گرفتند که به مفهوم «راه» است و یا کاملتر بگویم: «راهروشن بینی، خود سازی و فهم.» عنصر اساسی ذن به درجات مختلف در هنرهای رزمی آیکیدو، جودو، کاراته دو، تکوان دو، هاپ کی دو، جیت کان دو و سایر هنرهایرزمی دیگر منعکس شد.
نقش ذن در هنرهایرزمی، تعریف ساده از آن را غیرممکن میسازد، زیرا ذن فاقد هر گونه نظریه است؛ از این رو ذن دانشی است درونی و از درون شخص منشأ میگیرد که برای آن هیچگونه توضیح دقیق، صریح و قطعی داده نشده است.
ذن در هنرهای رزمی بر قدرت فکر و ارتقای سطح هوش فرد تأکید ندارد و تأکید آن بر «عمل شهودی» است. هدف نهایی ذن، آزادسازی فرد از خشم، پندارهای باطل و هیجانهای عاطفی است.
برای شاگردان ایجاد ارتباط با ذن در هنرهای رزمی، فقط از یک مسیر مشخص و غیرمستقیم امکانپذیر است. با درک این مطلب که برای اساتید واقعی نکتهایی بدیهی به شمار میآید، شروع به یادداشتکردن نکاتی از کشفیات خود را آغاز نمودم.
در دههی گذشته، کتاب ذن در هنرهای رزمی در افق فکری من قرار داشت و من خواهان به تحریر در آوردن آن بودم. ولی قبل از اینکه کاملاً آمادگی چنین کاری را داشته باشم، همیشه مطالب دیگری برای مطالعه و یا نظامهای دیگری برای یادگیری وجود داشتند که شروع کارم را به تعویق میانداختند.
به هر تقدیر، برای خوانندهایی که در آرزوی تسلط یافتن بر ذن است، این کتاب مناسب نیست، زیرا مطمئناً نمیتوان مفاهیم اصلی آن را از طریق کلمات نوشته شده به دست آورد. همچنین برای آنهایی که مایلند اعمال حیرتانگیز هنرمندان رزمی – کارهایی از قبیل شکستن تخته و آجر با دستان خالی، یا شکست دادن همزمان چند حریف – را فراگیرند، کتاب مناسبی نیست. خوانندگانی که فقط علاقهمند به یادگیری جوانب فیزیکی هنرهایرزمی هستند، میتوانند بدون راهنمایی های من در کتب و نشریات به جستوجوی خطر بروند. در عوض، خواننده با این کتاب میتواند مبانی و اصول ذن را به گونهای که در هنرهای رزمی منعکس میشود، در زندگی به کار ببرد و باعث شود تا منبع نیروهای بالقوهی درونی -که شاید قبلاً تصور آن را هم نمی کرد -خود را نشان دهد.
از مقدمهی کتاب «ذن در هنرهای رزمی» نوشتهی «جو هیامز»
www.KanoonTaichi.ir
مصطفی داوودی پناه
دی ماه نود و سه